به گزارش پایگاه خبری، تحلیلی سنت نیوز؛ درنظر اول عبارت است از پیدا شدن «اضافه تولید» یعنی پرشدن بازار از کالاهائی که مشتریِ ندارد. وقتی در بازار مشتری نباشد و کالاها فروش نرود طبعاً تولیدکالاها نیز کاهش یافته و متوقف میشود و به دنبال آن تعطیلی کارخانهها و بیکاری وسیع و میلیونی کارگران پیش میآید که به نوبه خود فروش کالاها را باز هم دشوارتر کرده و بر عمق بحران میافزاید سیستم اعتباری سرمایه داری از کار باز میماند، بدهکاران توان پرداخت بدهی خود را در سر موعد از دست میدهند.
بهای سهام شرکتها در بازار تنزل میکند، موسسات سرمایه داری یکی پس از دیگری ورشکست میشوند. بنا به تعریف رکود اقتصادی در چارچوب چرخه اقتصادی، دورهای را گویند که اقتصاد حالت انقباضی به خود میگیرد و کوچک میشود؛ به عبارت دیگر رشد اقتصادی در این دوره منفی است.
این مدت معمولاً دو دوره ۳ ماهه پی درپی تعریف میشود تعریف کلی تری که از رکود اقتصادی ارائه میشود عبارت است از پایین آمدن قابل توجه فعالیتها در کل اقتصاد که حداقل چند ماه به طول انجامد اثرات رکود اقتصادی معمولاً به حدی است که در بخشهای مختلف اقتصاد از قبیل رشد تولید ناخالص داخلی، اشتغال، درآمدهای واقعی، تولید صنعتی و قیمتهای عمده و خرده فروشی قابل مشاهده است. رکود اقتصادی به علت پایین آمدن تقاضا به وجود میآید.
حال با این تعریف این سوال اساسی به ذهن می رسد که آیا در اقتصاد ما رکود حاکم است یا نه و آیا مردم توان خرید کالا های مورد نیاز خود را دارند؟
با توجه به سخنان ریاست محترم جمهوری مبنی برعبور های مقطعی از رکود اما ما همچنان شاهد آن هستیم که توان خرید جامعه پایین و کالا های تولیدی در انبار ها ذخیره می ماند.
به نظر می رسد علل اصلی رکود و پایین بودن توان اقتصادی مردم از دید مسئولین تحریم های فلج کننده غرب و خصوصا آمریکاست اما مردم کم کاری یا راندمان پایین تلاش و فعالیت در سیستم اجرائی کشور را مهمترین علت اوضاع نابسامان اقتصادی کشور می دانند.
اشتغال نازائی، حقوق های کهکشانی و اختلاس های میلیاردی عناصریست که خون مردم را به جوش آورده و در خور نظام اسلامی ایران نمی باشد.
مطلبی که رهبری نظام بارها تاکید بر آن داشته و آن را واگویه می نمایند و بارها از مسئولین اجرائی قوه مجریه مطالبه می نمایند.
در کشاکش کی بود کی بود من نبودم های مسئولین اما مردم خصوصا قشر مستضعفین تنها آسیب خورندگان بازی های سیاسی و تنبلی های مدیریتی می باشند زیرا قشر مرفه بی دغدغه در هر شرایطی سامان امور خود را با پول بهراه می نمایند اما محرومین چشمشان به عملکرد متصدیان امور آلبالو گیلاس می چیند.
نظام اقتصادی الگو گرفته از لیبرالیسم و دکترین مدیریتی کپی شده از امپریالیزم در لباس اسلام به مانند زنی کچل می باشد که کلاه گیس بر سرش کرد و با آرایش و گریم سعی در زیبانمایی آن بنماییم.
به نظر می رسد اگر قرار باشد تحت ایسمی قرار بگیریم بهتر است خمینیسم و خامنه ایسم یا به تعبیر بهتر و دقیقتر انقلابی گری را سر لوحه خود قرار داده و با توکل به خدا و اعتقاد به نصرت ایشان به علاوه اعتماد به خود و مردم با شعار ما می توانیم پا در گود رقابت های جهانی بگذاریم و اقتصاد پویای اسلامیریزه شده را در مقابل لیبرالیسم و کومونیسم به عنوان تئوری برتر جلوه نما شویم.
ایران اسلامی با پشتوانه کلام وحی و روایات اهل البیت به علاوه ولایت فقیه و پشتوانه جمهور مردم توان این را دارد که نه تنها تمام جوانان ایران بلکه تمامی جوانان جهان اسلام و حتی فرا تر از مسلمانان را در زیر لوای خود گرفته و نه تنها اقتصاد بلکه فرهنگ، علم و امنیت دنیا را تامین نماید.
حال باید دید چه زمانی اقتصاد مقاومتی جایگزین اقتصاد فعلی می شود؟